April 12, 2014

داشتن ملیت کانادائی یکی دیگر از آن موانعی میباشد که دلیل معقولی نمیتواند داشته باشد. بخصوص با تغییرات در سیستم مهاجرتی کانادا، شاهد آن هستیم که در بسیاری از اوقات بیشتر از 6 الی 7 سال طول میکشد تا فرد به ملیت کانادائی در آید. در مجمع عمومی سال گذشته شاهد بودیم که یکی از فعالان اجتماعی به همین دلیل نتوانست در انتخابات شرکت کند.

- همانطور که در اساسنامه ذکر شده است کنگره ایرانیان خود را نماینده کل کامیونیتی میخواهد و دولت کانادا نیز این امر را پذیرفته است. در نتیجه محدود کردن رای دهندگان فقط برای اعضاء کامیونیتی غیر منطقی مینماید. به نظر من کلیه افراد کامیونیتی حق شرکت در انتخابات را باید داشته باشند.

- سال گذشته چهار نفر از کاندیدا ها از نظر داشتن یک سال سابقه عضویت در کنگره مسئله داشتند که با رای گیری تبصره ای حل شد. تا زمانی که افراد زیادی تمایل به کاندیدا شدن در انتخابات را نداشته باشند با این مشکل روبرو خواهیم بود. در ثانی معلوم نیست که یکسال عضو بودن در کنگره چه تغییرو تحولی در فرد بوجود میاورد که امتیازی باشد برای  او جهت کاندیدا شدن در انتخابات. این یک مانع دیگر میباشد که باعث آن میشود کامیونیتی از خدمت بسیاری از افرادش محروم بماند.

- شرط پرداخت 10 دلار جهت عضویت در کنگره نیز بیشتر ضرر میزند تا نفعی ایجاد کند. از نظر مادی همین مبلغ را میتوان به نحوی دیگر دریافت کرد بدون آنکه مانعی سر راه آنهائی باشد که میخواهند در رای گیری شرکت کنند. در صورتیکه پرداخت بک جا حق عضویت کلیه آنهائی که فقط برای پشتیبانی در یک طرح مهندسی شده شرکت میکنند هزینه بالائی نخواهد بود. به طور خلاصه تعداد رای دهندگان هر چه بیشتر باشد امکان سوء استفاده ها کمتر و بر اعتبار کنگره افزوده خواهد شد.

 4- عدم ارتباطات جمعی میان اعضاء و هییت مدیره

- هیچ مکانیزمی وجود ندارد تا اعضاء و هییت مدیره بصورت جمعی رابطه برقرار کنند. با وجود سوشیال مدیا این مشکل میتواند به سادگی حل شود. همانطور که سایت کنگره به عنوان یک ابزاری رسمی تعیین شده است، صفحه فیسبوک، صفحه گروهی فیسبوک نیز به صورت رسمی شناخته شده و ضوابطی برای آن تعیین شودد.

- باید تصمیماتی اتخاذ شود که اطلاعات از یکسال به سال دیگر منتقل شده و از بین نروند.

 5- عدم امکان کنترل و نظارت بر اعمال هییت مدیره

- شاهد آن بوده ایم که در بسیاری از موارد هییت مدیره به تعهدات خود عمل نمی کند و ضوابطی هم وجود ندارد که بتوان کنترلی بر آن داشته و یا اعضاء بتوانند عکس العملی نسبت به آنها از خود نشان دهند. حاصلش استعفا هائی میباشد که در دو سال گذشته شاهد آن بوده ایم و تعدادشان بی سابقه بوده است. و نتیجه اش نامه های اعتراضی در جراید میباشد که ضررهای غیر قابل جبرانی به اعتبار کنگره وارد مینمایند. بوجود آمدن کمیته ها نظارت و رسیدگی به شکایات در اساسنامه پیشنهادی در حل این مشکل مفید خواهند بود. بهترین ابزار افکار عمومی میباشد که اگر موارد پیشنهادی در قسمت مربوط به شفافیت (1) و روابط جمعی (4) به  اجرا در آیند خود به خود افکار عمومی در رابطه با کنگره تقویت خواهد شد و کمکی برای رفع این نقیصه خواهند بود.

 نیاز به تغییرات در اساسنامه سالیان درازی میباشد که از طرف تعداد زیادی از افراد جامعه از جمله این حقیر مطرح شده بود. از این جهت تمایل زیادی داشتم که در این کمیته شرکت داشته باشم. ولی متاسفانه به علت بی نظمی و سهل انگاری اعضاء هییت مدیره نتوانستم دراین امر خطیر همکاری داشته باشم. با اینکه شاید به نظر دیر بیاید ولی امید را از دست نداده و مطالب خود را عنوان میکنم. اگر هم نتواند تاثیری بر اساسنامه پیشنهادی بگذارد، که درهمین وضعیت فعلی رای مثبت من را دارا میباشد، برای تغییر آن در سال آینده، که یکی از خواسته من و همفکرانم خواهد بود، میتواند پایه و آغاز حرکتی باشد.

 لینک مقاله ای که هفته گذشته تهیه و در ایران استار و شهرما به چاپ رسیده و مطمئنن انتقادات زیادی به آن میباشد برایتان ارسال میدارم. این مقاله میتوانست با همکاری شما به صورت بهتری عرضه گردد. ولی متاسفانه به دلایلی که بر من نا معلوم میباشد، کامیونیتی ما نمیخواهد از هر حرکتی، جهت اطلاع رسانی، جلب توجه افراد، بوجود آوردن آگاهی و حرکت های گروهی و مداخله نظریات افراد بیشتر که همه اینها ابزاری برای معرفی و مارکتینگ میباشند، استفاده کنند.

با سلام بر جراحان اساسنامه کنگره ایرانیان،

قبل از هر چه میخواهم از زحمات شما در نوسازی اساسنامه تشکر نمایم. واقعا که کار قابل توجه ای انجام داده اید. با اینکه در جلسه روز سه شنبه برای گفتگو پیرامون اساسنامه پیشنهادی حضور خواهم داشت، نظریات خود را زود تر اعلام داشته که با آنها آشنائی قبلی داشته باشید.

به نظر من از نظر ساختاری، اساسنامه از تغییرات مهم و بجائی برخوردار بوده است، ولی متاسفانه از نظر محتویات تغییری مهمی نکرده و بیشتر اشکالات سابق را در خود دارد. هنوز واقعگرانه نبوده، با شرایط امروز مطابقت نداشته و نمیتواند راه حل و یا ابزاری جهت پیشگیری از مسائلی باشد که در گذشته با آنان برخورد داشته ایم.

مشکلات امروز ما در رابطه با کنگره

1- عدم شفافیت در مدیریت
2- اشکالات اساسی در نحوه انتخابات
3- ضوابط بی موردی که مانع مشارکت بخشی از جامعه میشوند
4- عدم ارتباطات جمعی میان اعضاء و هییت مدیره
5- عدم امکان کنترل و نظارت بر اعمال هییت مدیره

 1- عدم شفافیت در مدیریت

- امکان دسترسی به صورت جلسات هییت مدیره یکی از نکات مثبتی میباشد که بوجود آمده است
- لازم میباشد هییت مدیره تاریخ  و دستور جلسات خود را به صورت عمومی اعلام نماید.

- امکان حضور اعضاء به عنوان ناظر و یا شاهد بدون داشتن حق صحبت و یا اظهار نظر بهترین روش برای بوجود آوردن شفافیت در مدیریت میباشد. این انتظار بالائی نیست وقتی می بینیم که شهروندان میتوانند در مذاکرات شورای شهر و یا پارلمان حضور داشته باشند. به این صورت شاید میتوانستیم به دلیل استعفا های گذشته پی ببریم، به دلیل تغییر روند هییت مدیره در سال اول و دوم آشنا شویم، و شناخت بهتری از هر کدام از اعضای هییت مدیره فعلی داشته باشیم.

- اعلام و یا امکان دسترسی به اسامی اعضاء عادی نیز میتواند یکی دیگر از نکاتی جهت بوجود آوردن شفافیت باشد.

 2- اشکالات اساسی در نحوه انتخابات

- متوجه هستیم که هر ساله کنگره در اختیار عده ای با عقاید مشترک و خاص قرار میگیرد. با سیستم موجود میتوان به سادگی با داشتن تعداد مشخص و معدود هر 9  عضو هییت مدیره را انتخاب و کنگره را در تسلط خویش داشت. میتوان با تغییر روند شمارش آرا این مسئله را به سادگی به نحوه ذیل حل نمود:

 با پیش فرض اینکه هر کاندیدا از حمایت برابر برخوردار بوده و یا اینکه میبایست تعداد مشخصی از افراد جامعه را به شرکت در انتخابات کنگره جلب نماید، میتوان حد اقل تعداد آرای لازم را برای انتخاب شدن به دست آورد. فرض کنیم سیصد نفر در انتخابات شرکت کرده اند و پنج کاندیدا داشته ایم. پس در صورت حمایت برابر، هر کاندیدا شصت نفر را میبایست به شرکت در انتخابات جلب کرده باشد و صاحب شصت رای باشد.

اگر به طور مثال فقط نیاز به سه منتخب باشد، با در نظر گرفتن و شمردن  نام اول در برگ رای رای دهندگان، در درجه اول افرادی که بالاترین رقم آرا را به خود اختصاص داده اند و آن رقم بالای شصت رای میباشد، انتخاب خواهند شد. در غیر اینصورت به شمارش اسامی رده دوم پرداخته و باز به همان طریق هر کاندیدائی را که آرایش از مابقی بالاتر بوده واز حد نصاب شصت گذشته باشد انتخاب خواهد بود.

این میتواند یکی از روشها باشد تا امکان مهندسی انتخابات کمتر گردد. انشاالله توانسته باشم منظور خود را بیان کرده باشم.

 3- ضوابط بی موردی که مانع مشارکت بخشی از جامعه میشوند

- تغییر محدودیت سنی از 21 به 18 رفع یکی از آن موانع غیر معقولی بود که مانعی برای شرکت تعداد بیشتری از افراد جامعه جهت فعالیت در کنگره می بود.